تصوف در اسلام و اهمیت آن

بسیاری تصوف اسلامی را در موارد بسیاری متعارض با اصول اسلام دانسته دنبال ریشه های آن می گردند که از کجا سرچشمه گرفته چه عواملی موجب رشد وتوسعه ان  بوده برخی آن را تأثیر افکار هندیان و آیین بودایی و برهمایی  ، بعضی زاده مسیحیت و رهبانیت آن می دانند که سوریه و عراق و مصرمهد رهبانیت بوده ، بعضی از اندیشه یونانیان و فلسفه افلاطون که مکتب او بر اساس اشراق است و راه تصفیه و کشف و شهود و ... و کلبیون و رواقیون که به وحدت وجود قائل بودند.
دسته ای هم تصوف را از اندیشه های افلاطونیان جدید می دانند که مرکز آنها اسکندریه مصر بوده وحدت وجود و کشف و شهود و سیر و سلوک اتحاد و عشق و فنا از آنجاست . افکار نو افلاطونیان از فلسفه ایران باستان نشئت گرفته ، ریشه عقاید صوفیان به  فرس می رسد. بعضی هم به کنفوسیوس و لائوتسه و دیگر حکمای چین ربط می دهند..
 محققان و شرق شناسان از سده 19 م به بعد ، نظریات و آراء گوناگونی درباره اصل و منشأ تصوف ابراز کرده اند و به سبب شباهت های موجود میان تصوف و عرفان اسلامی با سایر مکاتب عرفانی ، خاستگاه آن را در بیرون از مرزهای اسلام و در دیگر ادیان و مکاتب دانسته اند . برخی همچون ثولوک در کتاب " تصو ف یا حکمت ایران " و پالمی در کتاب " عرفان شرقی" به تأثیر ادیان و اندیشه ایرانی بر تصوف اشاره کرده اند . برخی دیگر چون ویلیام جونز ، ماکس هورتن ، آلفرد فون کرمر و ر. س. زنر نیز از تأثیر آراء هندویی و بودایی بر عارفان مسلمان سخن به میان آورده اند. و کسانی چون وینفلد ، نیکلسن و مرکس به تأثیر اندیشه نو افلاطونی بر عارفان  اسلامی اشاره کرده اند. آسین پالاسیوس ، ونسینک ، تور آندره و مارگارت اسمیت نیز به دنبال کشف روابط عارفان مسلمان با راهبان مسیحی بوده اند .
به هر  حال چنان که برخی محققان دیگر اشاره کرده اند ، جست و جوی شرق شناسان و عرفان پژوهان غربی به دنبال ریشه های غیر اسلامی تصوف ، بیشتر از آن روی بوده است که آنان تنها به یک جنبه یا جنبه های معدودی از تصوف توجه می کردند ، و یا آنکه با ابعاد معرفتی دین اسلام آشنایی کاملی نداشتند و از این روی ، اسلام را بستر مساعد و مناسبی برای ظهور و رشد اندیشه های عرفانی نمی یافتند .