درباره تلویزیون شهری و تابلو روان LED

محیط شهری نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای اجتماعی دارد. عناصر این محیط بالتبع میتوانند تاثیرگذار باشند. عناصر محیط میتواند مفاهیم خاصی را القا کند و یا بدلیل بی توجهی موجب رفتارهایی ناهنجار باشد. برخی از عناصر مبلمان شهری از جمله صندلیها تاثیر مهمی در سیمای مکان دارند، گاهی اوقات نحوه قرارگیری آنها می تواند باعث ارتقاء تعاملات و برخوردهای اجتماعی شود و یا نه. اما برخی از عناصر مانند تلویزیون شهری شاید بتوانند نقشی بسیار مهم در موارد تجاری، فرهنگی و اجتماعی ایفا نمایند.

اصطلاح "صفحات نمایش شهری" یا "تلویزیون شهری" در اولین کنفرانس با همین عنوان در سال 2005 در آمستردام بوجود آمد. در این کنفرانس انواع مختلفی از نمایش دیجیتالی در فضای شهری که شامل تابلوهایی با لامپ LED، صفحه های پلاسما، تابلوهای تصویر و ترمینالهای اطلاعات معرفی گردید، نیز سطوح معماری هوشمند در صفحه نمایش شهری که از ایده فضای عمومی همچون فضایی برای خلق و تبادل فرهنگ، توسعه اقتصاد محلی و تشکیل حوزه عمومی پشتیبانی می کند، در این میان قرار گرفت.(جاشکو،1،2007)

عرصه عمومی، سازوکارهای زمانمند و مکانمند را به منظور ایجاد و پیشرفت تعاملهای اجتماعی گوناگون و صحنه ای برای رخدادها و فعالیتهایی بوجود آورده که به موجب آن مردم در مورد مرزهای یک ماهیت اجتماعی و فرهنگی به بحث می پردازند. با ارائه فناوریهای رسانه ای در فضای شهری و به منظور ارائه تاثیر آنها بر روابط افراد و محیط اطرافشان بایستی به درک بهتری از مکان و نقش بستر به عنوان یک موقعیت نوخاسته، عینی-اجتماعی و جنبه های محیطی که به فعالیت هایمان معنا می دهد دست یابیم.(جن شیک و دیگران،2،2008)

در سالهای گذشته، صفحات بزرگ نمایشی در میدانهای شهری و بر نمای ساختمانها در سراسر دنیا ظاهر شده اند، تصویرهایی متحرک و پویا از مصالح معماری که بر تصور ما از فضای اطرافمان اثر میگذارد.

شکل جدیدی از فضای شهری در حال ظهور است که اساسا با آنچه می شناختیم، متفاوت است. اکثر تلویزیونهای شهری در حال حاضر برای مقاصد تجاری بکار میرود که نه برای توزیع اطلاعات به جامعه هستند و نه از تعاملات اجتماعی و عمومی حمایت میکنند.

همانطور که تلویزیون شهری در فرهنگ معاصر رو به افزایش است، درک نقش فرهنگی آنها نیز دارای اهمیت است، بهمین دلیل لازم است تا اشکال قبلی و راههای توسعه و قرارگیری آنها را در بستر مکان و زمان بررسی نماییم.

"هوتامو در مقاله تحت عنوان "عناصر صفحه نمایش" این صفحه را با ارجاع به تصاویر درهم و برهم باستانی مرور میکند و نشان میدهد که در اصل به دهه1790 میرسد که برای چندین دهه رایج بوده است. در آنزمان در این صفحه ها تصاویری ارائه میشد که بسیاری از آنها هیولاها، ارواح و اشباح را بر یک صفحه نیمه شفاف به تصویر می کشیدند که به کمک چراغ جادویی چرخدار به اجرا در می آمد.

همچنین نمایشهای نور و صدا، شکلی از سرگرمی شبانه بود که جلوه هایی از نورپردازی خاص برروی یک ساختمان یا ویرانه اجرا میشد و همزمان با یک روایت زنده و موسیقی بود تا حالت تاریخی محل را القا نماید. جالب اینکه این ترفندهای قدیمی و نمایشهای نوری، تقریبا همان کاری را میکرد که معاصرترین صفحات نمایش شهری انجام میدهد مثل: ایجاد سرگرمی از طریق تماشای رویدادهای عمومی، روشن کردن اشیاء فیزیکی شهر، تبلیغات تجاری، پخش اخبار.
دسته دوم سوابق بخصوص نماهای رسانه ای، از صفحاتی تشکیل شده که در معماری بکار میروند. معبدهای مصر باستان با خط هیروگلیف پوشیده شده و معبدهای یونانی با مجسمه تزیین شده اند. هردو را میتوان نمونه هایی در نظر گرفت که رابرت ونتوری آنها را بیلبوردهایی برای عصر ماقبل اطلاعات می نامد. نماهای رسانه ای بعلت ظاهرشان با معماری کلیسای گوتیک مقایسه شده اند. منشا تغییر هردو مورد بنیادی تلقی شده که حالتی فنی و هنری دارد. در کلیسا با نوردهی نمای داخلی قبل از سپیده دم و پس از غروب، پنجره ها تبدیل به صفحات نورانی و رنگارنگ میشدند و یک تماشاگر از راه دور تصویری انتزاعی و دانه دانه را میدید و از نزدیک یک پیکرنگاری روایتی و پیچیده را." (جاشکو،3،2007)
حال بیایید پرش بزرگی در قرن گذشته بکنیم، موقعی که بناهایی نورانی با نیروی برق در اواخر قرن نوزده پدید آمدند. نور مصنوعی جدا از روشن کردن خیابانها، بطور فزاینده ای برای تاکید بر سمبلیسم و یادبود بناها مخصوصا بناهای تزیینی بکار میرفت که میتوانست تلفیق و آگهی رسانی را در معماری داشته باشد. با افول دوره صنعتی و بعدا سرمایه داری، معماری هرچه بیشتر به ابزاری برای ارتباط با یک برچسب تجاری تبدیل شد.